خواهشمند است نظر خود را به هنگام بازدید از این صفحه مطرح نمائید.

Welcome Iranian Artist

۱۳۹۲ دی ۲۳, دوشنبه

از بخت بد می گریزم و

به فراوانی لحظه ها لگد می زنم
از بخت بد می گریزم و
همیشه آویزان خیال خوشی هستم
شاید روزی بتوان عاشق شد
در این شوره زار غربت
شاید روزی سرو من هم
در باد رقصید و عشوه ها کرد
شاید روزی خاکستر را باد برد
تا در سرزمین گرم ایران
فریاد زند ای وطن
نمی دانی درد غربت را
نمی فهمی تنهائی را
چون درختی در کویر
هر روز چشم بر رهگذری دارم

من هنوز قطعه سنگی هستم

موج دریا می آید و
من هنوز قطعه سنگی هستم
که با هر موجی کف می کنم
و در حسرت گذر از دریا می مانم

نگریستم بر آسمان

خسته شدم
نگریستم بر آسمان
ستاره ای نبود
تا در تنهائی با او درد دل کنم