زنان غمگینی را می بینم که له می شوند
هوا هم گرفته و غمگین است
فرهنگ آزادی یا تن فروشی ؟
هر گز ندیده ام آدمی بخندد
به بد بختی هایش
این ساختمان های بلند
و این مردم سرد و عجیب
آدمیت ها را محکوم می کنند
خنده ها هم مصنوعی است
عشق هم رفته ازیاد ها
آنچه باقی است
گم شدن ها در ماشین ها
قلب مصنوعی مغز مصنوعی
آدم های آهنی
عدالت آهنین
گل های مصنوعی
کودکان ناقص و مردان مست
باز هم دارند آسمان خراش دیگری می سازند
تا دل خدا را خراش دهند
و بگویند ما می دانیم
تا انسان پایان خود باشد
لحضه را با غم بشمار
حاجی آقا مونترال
هوا هم گرفته و غمگین است
فرهنگ آزادی یا تن فروشی ؟
هر گز ندیده ام آدمی بخندد
به بد بختی هایش
این ساختمان های بلند
و این مردم سرد و عجیب
آدمیت ها را محکوم می کنند
خنده ها هم مصنوعی است
عشق هم رفته ازیاد ها
آنچه باقی است
گم شدن ها در ماشین ها
قلب مصنوعی مغز مصنوعی
آدم های آهنی
عدالت آهنین
گل های مصنوعی
کودکان ناقص و مردان مست
باز هم دارند آسمان خراش دیگری می سازند
تا دل خدا را خراش دهند
و بگویند ما می دانیم
تا انسان پایان خود باشد
لحضه را با غم بشمار
حاجی آقا مونترال
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر