جای پای تو گل می کارم
و در انتظارت اشک خواهم ریخت
به یادت درختی می کارم
به نام آرزو
افسوس این داستان غم انگیز
هم چنان قربانی می گیرد
در حوادث تلخ چه ها می کشم
خاموش می شوم تا لحظه دیدار تو
این دستان تهی و رنج فراوان
همه از خواسته من بود
همه در رویای من ساخته شد
تا جانم را بگیرد
سرزمین غم انگیزی است
هیچ درختی عاشق آفتاب نمی شود
و هیچ سوسماری در دیوار سنگی پناه گاهی ندارد
با رسیدن زمستانش همه گل ها می میرند
کوه ها در ماتمی غریب جان می دهند
فصل یخبندان است
دیگر امیدی نیست
حاجی آقا
و در انتظارت اشک خواهم ریخت
به یادت درختی می کارم
به نام آرزو
افسوس این داستان غم انگیز
هم چنان قربانی می گیرد
در حوادث تلخ چه ها می کشم
خاموش می شوم تا لحظه دیدار تو
این دستان تهی و رنج فراوان
همه از خواسته من بود
همه در رویای من ساخته شد
تا جانم را بگیرد
سرزمین غم انگیزی است
هیچ درختی عاشق آفتاب نمی شود
و هیچ سوسماری در دیوار سنگی پناه گاهی ندارد
با رسیدن زمستانش همه گل ها می میرند
کوه ها در ماتمی غریب جان می دهند
فصل یخبندان است
دیگر امیدی نیست
حاجی آقا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر