خواهشمند است نظر خود را به هنگام بازدید از این صفحه مطرح نمائید.

Welcome Iranian Artist

۱۳۹۱ مهر ۳۰, یکشنبه

نرگس ارغوانی خندید


قصه عاشقی قصه ای زیبا است
پشت سپیدار های بلند
آرزوهای من
نزدیک آن گلزارزیبا
به حقیقت پیوست
نرگس ارغوانی خندید
و آن جوجه کلاغ زشت پرسید
چرا مردم این روستا امروز رخت سیاه دارند
چه جوابی بدهم
این کلاغک هنوز نمی داند رقص مرگ را
ماهی قرمز زیبای می بینم در آب
تک و تنها است
از میان دفتر شعرم
روی یک برگه عشق می کشم عکس یک ماهی زیبا
می اندازمش به آب روان
آرزو می کنم  ماهی جان می گیرد
و ماهی قرمز تنها می خندد به من
من چقدر خوشحالم
همه خوشبخت شدند
و دیدم جوجه کلاغ زشت را که بزرگ می شود
تا صابون دختر زیبای همسایه را ببرد
پنجره آسمان دلم آبی است
ودر گوشه آن عنکبوت بازی گوشی
به اندازه همه خوبی ها تار می بافد
شاید رقص زیبای دلم
و تار قشنگ عنکبوت بازی گوش
ترا به دام اندازد
حاجی آقا
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر