خواهشمند است نظر خود را به هنگام بازدید از این صفحه مطرح نمائید.

Welcome Iranian Artist

۱۳۹۱ مهر ۴, سه‌شنبه

هنوز تیرم در آن نمی نشیند

 چقدر  این کمان ابرویت سخت است
هر چه می کشم
هنوز تیرم در آن نمی نشیند
صبرم بریده و آهوی دشتم هم چنان می دود
اما هنوز کاروانم
به منزلی نرسیده
خدایا بس است
پس کجا است آرامگاه عشق
نسیم خوش بودن
و پیمانه را پر کردن
چه رقص قشنگی دارد این دل
اما من می ترسم
باز بمانم تنها در این تاریکی ها
کجاست نور
فانوسم را چه کسی دزدید
 این راه بسی تاریک است
و گرگ هایش دندان در جگرم دارند
خون گرم من می چکد
صبرم بردار است
لحظه هایم همه مانند
کویری خشک محتاج بارانند
اما تو جوابی ندادی
در این غروب تنهائی
آرزوهایم را بر بال قاصدکی می نویسم
همه توان خود را جمع می کنم
و در خون خود باز فریاد می کشم
تو را در تنهائی

حاجی آقا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر