پرنده قشنگم پرواز کن
برو به شهر آرزو ها
آنجا که کودکی با دستان ناتوانش
آجر خشکی را بغل نمی کند
مردمانی را آوازی بخوان
که کینه در دل های شان ساکن نیست
وقتی بر پشت بام یارم نشستی
مستانه بخوان مستانه بخوان
و همه بی خبران را بیدار کن
برو به شهر آرزو ها
آنجا که کودکی با دستان ناتوانش
آجر خشکی را بغل نمی کند
مردمانی را آوازی بخوان
که کینه در دل های شان ساکن نیست
وقتی بر پشت بام یارم نشستی
مستانه بخوان مستانه بخوان
و همه بی خبران را بیدار کن
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر