روزگارم بد نیست
هنری دارم خسته از نامردان
اشعارم همه آویزان هوس های عجیب
غربت و نامردی ها
چه غریبانه سخن گفتن در باد
و کسی که نمی داند
آدمی می میرد
عاشقی می خشکد به سنگ
طپش قلبم خسته از مو رگ های مریض
نفسم می گیرد
پسباید رفت دور شد
از نامردان
حاجی آقا
هنری دارم خسته از نامردان
اشعارم همه آویزان هوس های عجیب
غربت و نامردی ها
چه غریبانه سخن گفتن در باد
و کسی که نمی داند
آدمی می میرد
عاشقی می خشکد به سنگ
طپش قلبم خسته از مو رگ های مریض
نفسم می گیرد
پسباید رفت دور شد
از نامردان
حاجی آقا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر