تنم امشب خسته از کابوسی است
که وجودم را می ترساند
جاده باریکی است عشق
نفسم خسته از سنگ فرش ها
می روم آرام و آرام تا کجا ؟
شاید تا رسیدن به حقیقت و فهمیدن مرگ
زندگی ناله تنهائی ها است
من آدم های رنجور هوس بازی می بینم
که فقط شهوت را می دانند
این تقدیر من بود تا شکست را
روی دفتر شعرم بنویسم
حاجی آقا
که وجودم را می ترساند
جاده باریکی است عشق
نفسم خسته از سنگ فرش ها
می روم آرام و آرام تا کجا ؟
شاید تا رسیدن به حقیقت و فهمیدن مرگ
زندگی ناله تنهائی ها است
من آدم های رنجور هوس بازی می بینم
که فقط شهوت را می دانند
این تقدیر من بود تا شکست را
روی دفتر شعرم بنویسم
حاجی آقا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر