خواهشمند است نظر خود را به هنگام بازدید از این صفحه مطرح نمائید.

Welcome Iranian Artist

۱۳۹۰ بهمن ۲۴, دوشنبه

سفری باید رفت

چه گناهی دارم نازنینم
سفرم نیمه تمام است هنوز
با کدام عشق باید رفت
با کدام قلب شکسته می شود عاشق شد
خنده هایم همه در هم می شوند با غم
من ندانستم زمین سرد این شهر بلند
می کشاند و می کشد آدم ها را
زورقی را می سازم و بر پشت باد
می روم به جنگ دیوان خروشان زمان
طوفان هر چندسهمگین است
اما عاشقان را چه غمی
سفری باید رفت
سفری زیبا و از دشت خدا ارغوانی را باید چید
باید از نور پرسید چرا
چه زمانی همه آدم ها می شوند آزاد و رها
قدمی باید زد در این باغ قشنگ
مهربانی همه آویخته است
مثل آن خوشه انگور
بوسه ای باید زد براین خاک
و پرسید خدا را در دل
همه خستگی هایم رفتند
بهاری می بینم و نسیم خنکی
شوق پرواز هنوز هم بیدار است
شاید امروز پریدم
و خودم را درباد
قسم دادم و بوسیدم صورت معشوق را
حاجی آقا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر