تنها پشت پنجره ایستاده ام
و نگاهم را به افق می دوزم
شاید این لحضه تنهائی من
روز آخر باشد
و من تنها
با نسیمی خنک
رو به نجات خودپرواز کنم
شاید امروز من هم بروم
قلب تنهایم چقدر سنگین است
و نفسهایم خسته
دیوار هائی چه بلند
آه
امش بماه هم پنهان است
رخت می بندم
قر آ ن را می بوسم
شاید امشب بروم
خاکم آنجا است
زیر آن سرو بلند
خواب دیدم
لحظه ها را می دانم
مادرم آنجا است
مرا می خواند
پس باید رفت
و سفر را گفت سلام
زندگی لحظه های شادی و غم بود
که ترسیدن از خود
نگرانم می کرد
شاید امشب بروم
چو نسیمی تنها
ح. حاجی آقا
خواهشمند است نظر خود را به هنگام بازدید از این صفحه مطرح نمائید.
Welcome Iranian Artist
۱۳۸۹ دی ۱۲, یکشنبه
شاید امشب بروم
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر