خواهشمند است نظر خود را به هنگام بازدید از این صفحه مطرح نمائید.

Welcome Iranian Artist

۱۳۸۹ دی ۱۷, جمعه

همه فریاد هایم

08,11,2010
همه فریاد هایم
در سکوت این شهر گم می شوند
شعرو شعورم
در میان آدمک های قشنگ
معنائی ندارند
هر روز
دیوار های عظیمی را می بینم
که زندان من شده اند
شعر هایم بس غمگین اند
واژه ها با هم می جنگند
فاعل مفعول را می کشد
خون بی گناهی می ریزد
دفتر شعرم
باز غمگین است
میان این دیوار ها
و آدمک های قشنگ
ح. حاجی آقا
زمستان کانادا
16,10,2010
Poet
  خاطراتم بس سوزان است
و دفتر شعرم گریان
عشق یک رویا بود
مثل برگی که با پائیز رفت
فهمیدن گناه بود
در  طوفان و باران اسیرم
باز باریدن برف
این دیوار های یخی چه بلند است
آدم ها معما می شوند
 زمان ایستاده
و دیانوسور های غول پیکر هم یخ زه اند
اما چرا
گل یخ همه جا روئیده است
ح.حاجی آقا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر