خواهشمند است نظر خود را به هنگام بازدید از این صفحه مطرح نمائید.

Welcome Iranian Artist

۱۳۸۹ دی ۱۷, جمعه

دل های مان غمگبن

01,11,2010
خانه های مان گرفتار تنهائی
دل های مان غمگبن
مثل جغدی که از نور می ترسد
ترس از گناهی که نکرده ام
روح آدمی را آزار میدهد
دفتر شعرم هم خسته شده
از این واژه های تکراری
میان آدم هائی که مهربان نیستند
10,18,2010
poet
رنگ ها چه قشنگ
آسمانم چه غریب است
زندگی خالی از عشق
و دل ها چه غمگین است
این هم عشق
چرا خالی از احساس است
این درختان بلند
گل ها چه قشنگ اند
آسمان هم آبی است
و دل ها خالی از احساس
دیدم قناری ها می خوانند
دو کبوتر در پرواز
رویائی چه قشنگ
اما
آدم ها اینجا
غمگینند
سایه همه جا
آدم ها را می ترسانند
و از عشق
دیگر خبری نیست
ح. حاجی آقا
10,18,2010
Poet
دوست دارم در این گوشه زندان
نفسی تازه کنم
و صنوبر ها را بگویم سلام
دوست دارم
بوی تازه نان را
و گل شبنم را در صبح بوئیدن
این صحرا چه قشنگ است
چه صفائی دارد
دیدن خنده مادر
صبح است
خروس می خواند
سماور قل می زند
این محبت
این همه زیبائی
خدا زیبا است
تا دویدن در کوچه های خیال
من زنده خواهم بود
ح حاجی آقا
07,10, 2010
poet
خاک چه سرد است
تا مرگ خود را
با غمی از آرزو هایم
در آغوش بگیرم
و تو غایب از این دیدار
درد را باید شست
مرهمی باید دید
خاک را می بوسم
آسمانم بس سنگین است
دیدگانم هنوز ناله ها دارد
شاید این صبح خدا
که چقدر زیبا است
قلب ما آدم ها را
بشوید با مهر
شاید سواری آمد
تا عشق را فریاد زند
این زمان سخت است
آدم هایش پلنگی هستند
که می ترسانند
آهوی جوان را.
ح.ح

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر